جمهوری اسلامی ایران، پیش از تأیید علنی توافق هستهای ۲۰۱۵ تهران با قدرتهای جهانی، مدتهای مدید موضوع را سنجید. اما در حالی که بعضی سیاستمداران ایرانی به بازگشت این توافق امید بسته و حامیانشان هم جشن میگرفتند، مقامات عالی ایران بار دیگر بیاعتمادی خود را نسبت به امریکا که دیگربازیگر اصلی توافق بود، اعلام نمودند.
حالا با گذشت شش سال از زمان توافق به نظر میرسد این معاهده تا همیشه و به طرز برگشتناپذیری شکسته است. حالا بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن بیشتر از هر زمان دیگریست. _و این هیچ نیست جز میراث تصمیم خودسرانه و یکطرفه دونالد ترامپ برای نقض توافق در سال ۲۰۱۸... که ایران نیز با برنامههای هستهای خود پاسخ تند و شاید بهجایی داد.
اکنون که ایران در حال غنیسازی اورانیوم در بالاترین سطح است، و زبان طرفین نیز سختتر شده است، کارشناسان هشدار دادهاند که بسیار محتمل است تنها چند ماه با بحران هستهای بعدی فاصله داشته باشیم. به نظر میرسد آنچه رهبر عالی ایران در سال ۲۰۱۵ در مورد این توافق بیان نمود، حالا بیشتر مورد توجه قرار گرفته باشد. حسین شریعتمداری، سردبیر روزنامه کیهان گفت: «امریکا و متحدانش خوب میدانند زمان بلوفهای بزرگ و وعدههای توخالی به سر رسیده است.»
مذاکرهکنندگان از تمام طرفین بخش عمده دسامبر را در مذاکرات وین سپری کردند تا آخرین تلاشهاشان را برای نجات توافقی که دیپلماتهای غربی، آن را بهترین گزینه برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای میدانند، انجام داده باشند. پیش از توقف ماه دسامبر اندکی پیشروی داشتند و روز دوشنبه تلاشهاشان را از سر گرفتند.
در دور جدید گفتگوها که پس از وقفهای پنجماهه و پس از انتخاب رئیسجمهوری جدید ایران درگرفته بود، تقریباً به محض شروع، مقامات امریکایی و اروپایی، دولت جدید ایران را متهم کردند که راهکارهای سازشگرانهای که در نیمه اول سال ۲۰۲۱ و در جریان مذاکرات غیرمستقیم اعلام شده بود، نادیده میگیرد. حال آنکه مقامات ایرانی کماکان مصرانه خود را در مورد احیای برجام جدی دانسته و طرفین اروپایی و امریکایی را مقصر عدم پیشرفتها میدانند. محسن بهاروند، سفیر ایران در لندن گفته است: «فرق دولت کنونی با دولت روحانی این است که این بار اگر از اجراییشدن مفاد کامل معاهده خاطرجمع نباشید، توافقی اتفاق نخواهد افتاد. ما در هر حال تهدیدها را به جان پذیرفتهایم و اگر مسیر رو به باریک شدن میرود هم بگذارد برود.»
بمب ساعتی چندگانه
از منظر حکومت ایران، سوءظن و بیاعتمادی اولیه با تصمیم ترامپ برای راهاندازی «فشار حداکثری»، آن هم درست در شرایطی که ایران کاملاً به معاهداتش پایبند مانده بود، به اثبات رسیده است. تحلیلگران معتقدند که رهبر ایران دیگر به هیچ عنوان اجازه نخواهد داد تاریخ تکرار شود. در واشنگتن، بایدن علیرغم مسیر حساسی که جهت دستیابی به توافق لازم دارد، خیلی در رویکردهای خویش نرم به نظر نمیرسد؛ چرا که تشکیلات ایالاتمتحده حالا ایران را کشوری سرکش توصیف میکنند.
میانجی این دو دشمن دیرینه، اتحادیه اروپا و آلمان و فرانسه و بریتانیا هستند که به توافق پابند مانده و با کمپین «فشار حداکثری» ترامپ نیز مخالفت کردند. اما نگرانی موجود این است که شکاف میان قهرمانان داستان آنقدری زیاد باشد که دیگر امکان پل زدن وجود نداشته باشد.
به همین دلیل هم هست که دیپلماتها و کارشناسان هشدار میدهند که فضای سازش از هر دو سو، رو به باریک شدن میرود و این اتفاق اگر نه طی چند هفته، قطعاً در ماههای پیشرو خواهد افتاد. یکی از اقدامات احتمالی شاید پذیرش «کمتر در برابر کمتر» باشد؛ که براساس آن ایران بپذیرد پارهای فعالیتهای هستهای خود را در ازای دریافت برخی امتیازات اقتصادی، متوقف سازد. اما این فرضیه را نیز باید منتفی دانست چون ایران قویاً اعلام کرده است که به چیزی کمتر از برداشته شدن کامل تحریمها رضایت نخواهد داد. صنم وکیل، کارشناس مسائل ایران در اندیشکده چتم هاوس میگوید: «این راهکار به همه زمان داده و در عین حال روی بمبهای ساعتی متعددی نیز نشستهایم. این روند اگر مهار نگردد باید منتظر بحران باشیم.» از زمانی که امریکا به «جایگزینهایی» در صورت شکست توافق اشاره کرده، ایران رزمایشهای خود را تشدید کرده است. پس از آن نوبت به شورای امنیت سازمان ملل میرسد که باید تصمیم بگیرد چه اقدامی انجام دهد. گزینه دیگری هم که هست اینکه یکی از اعضای شورای امنیت _عضوی که طرف توافق امضاشده توسط ایالاتمتحده و بریتانیا و فرانسه و آلمان و چین است_ تحریمهای بینالمللی «بازگشت فوری» را آغاز کند. این اقدام تنها در صورتی قابل بلوکهشدن است که همه اعضای شورا قطعنامه را رد کرده باشند.
اگر کار به آنجا برسد، این مشروعیت بینالمللی فراهم میگردد که عملاً شرایط بازگشت به دوران «فشار حداکثری» که ترامپ اعمال کرد، به وجود بیاید... ترور سردار قاسم سلیمانی در پی حمله پهپادی امریکا، ایران را در ژانویه ۲۰۲۰ تا سرحد نبرد نظامی نیز پیش برد. این موضوع همچنین نشان آخرین ناقوس مرگ است برای توافقی که سالهاست مسیر پرخم مذاکرات و نیز تنشهای متوالی را در خاورمیانه از سر گذرانده است. علی واعظ، تحلیلگر اندیشکده گروه بحران میگوید که گزینههای غرب از «[غیرجذاب] تا [زشت و پلشت]» در تغییر است. او افزوده است: «در صورت شکست دیپلماسی و تغییر مسیر امریکا، ایرانیها نیز احتمالاً تغییر رویه خواهند داد.» واعظ نسبت به تشدید خصومتها در منطقه هشدار داده است. واعظ گفت: «ایرانیها با تجربه افغانستانی که داشتهاند بر این باورند آستانهی درد امریکا پایین است. چنین سناریویی، دهلیزی از هرج و مرج را در بر میگیرد که از مرزهای افغانستان تا اسرائیل امتداد پیدا میکند.»
اهرمهای ایران
در دوران ریاست جمهوری ترامپ، تهران با استفاده از نیروهای نیابتی منطقه به تلافی خصومت امریکاییان برآمد. و بدین ترتیب متهم شد به خرابکاری در نفتکشهای خلیجفارس و حملات موشکی و پهپادی علیه زیرساختهای نفتی در عربستان سعودی.
یک تحلیلگر ایرانی گفته است که در صورت اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل، تهران میتواند غنیسازی خود از ۶۰% به ۹۰% نیز برساند. او هشدار داده که این کشور پتانسیل این را دارد که از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود. این تحلیلگر گفته است که ایران باید اهرمهایش را افزایش دهد. چون در حال حاضر جز ظرفیت غنیسازی هستهای خود، هیچ گزینه دیگری روی میز ندارد.
حالا زمانی که تهران برای دستیابی به ظرفیت انباشت اورانیوم غنیشده تا سرحد بمب اتم داشته، از یک سال تا یک ماه تنزل پیدا کرده است. گرچه کارشناسانی نیز معتقدند که رسیدن به نقطه بیبازگشت بیش ازینها زمان میبرد. رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز میگوید که آژانس «هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه ایران به برنامه تسلیحات هستهای و فعالیتهای منجر به تولید سلاح دسترسی پیدا کرده، در اختیار ندارد.»
اما هر چه زمان به پیش میرود خطر اقدامات پیشگیرانه امریکا یا اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران بیشتر میشود. فرماندهان امریکایی پیشتر هشدار دادهاند که ایالاتمتحده طیف وسیعی از گزینههای نظامی را برای بازدارندگی ایران روی میز دارد. اسرائیل نیز به ارتش خود دستور داده است برای حملات احتمالی علیه این کشور (ایران) آماده باشند. یک دیپلمات غربی میگوید ایران و ایالاتمتحده سابقه مدیریت این بحرانها را دارند... چون هر دو به دنبال اجتناب از جنگی تمامعیارند. اما تفاوتی که امروز دارد این است که ایران پیشرفتهای هستهای داشته و نتیجه مذاکرات هر چه که باشد، دستاوردهای ایران عقبگرد نخواهند داشت.
سر جان ساورز، رئیس سابق یکی از آژانسهای اطلاعاتی بریتانیا میگوید: «ترجیح بسیار قوی بایدن، عدم اقدام نظامی است... اما در عین حال بایدن مطلقاً از اقدامی که ایران در آینده انجام خواهد داد، بیخبر است.»
ساورز میافزاید: «امریکاییها شاید به جایی برسند که تنها گزینه موجود را حملات دقیق نظامی بدانند. اما واقعاً کار راحتی نیست دقیقاً ابزارهایی را نشانه گرفت و همانها را از پا انداخت... در وافع نمیشود فهمید به چه چیزهایی باید حمله کرد.»
انجام توافقات هستهای
ایران برای چندین دهه پر بوده است از جاهطلبیهای هستهای. در سال ۱۹۷۰، NPT به تصویب رسید و چهار سال بعد، آخرین پادشاه آن زمان با حمایت ایالاتمتحده، یک آژانس انرژی اتمی تأسیس و از برنامههای خود برای ساخت رآکتورهای هستهای رونمایی کرد. پس از انقلاب ۱۹۷۹، رهبران حکومت مذهبی ایران، همچنان به ادامه برنامههای هستهایشان پرداخته و اصرار داشتند که این برنامهها فقط برای اهداف غیرنظامیاند.
با افزایش نگرانیهای بینالمللی در مورد نیات این کشور، تهران در سال ۲۰۰۴ موافقت کرد که تمامی فعالیتهای مرتبط با غنیسازی را پس از گفتگو با قدرتهای اروپایی متوقف کند. اما این توافق به سبب امتناع واشنگتن از پذیرش محکوم شد. بعد هم که احمدینژاد در سال ۲۰۰۵ روی کار آمد و شرایط با غرب وخامت بیشتری پیدا کرد.
دو عامل باعث تغییر چشمانداز بودند: تصمیم باراک اوباما، رئیسجمهور سابق امریکا برای تغییر موضع واشنگتن؛ کسی که میخواست بباوراند ایران با هدف بمب نیست که فعالیتهای هستهای خود را انجام میدهد... و بعد هم انتخاب روحانی در سال ۲۰۱۳.
او رئیسجمهوری عملگرا بود که میراث خود را برای برجام به مخاطره انداخت و توافق را ابزاری برای جذب سرمایهگذاری خارجی و تعامل مجدد (هر چند آزمایشی) با غرب توصیف کرد. برای اوباما نیز مسلماً این بزرگترین قماری بود که در سیاست خارجیاش انجام داد: بسیاری از تحریمهای بینالمللی ایران در ازای محدود شدن فعالیتهای هستهای این کشور از میان برداشته شدند.
پس از اجرای برجام در سال ۲۰۱۶، تورم سرسامآور این کشور تکرقمی شد، صادرات نفت خام از ۱.۴ میلیون بشکه در روز به ۲.۱ میلیون بشکه افزایش پیدا کرد و شرکتهای غربی به فرصتهای سرمایهگذاری در کشوری چشم دوختند که ۸۵ میلیون نفر جمعیت داشت. ایرباس و بوئینگ، مجوز فروش هواپیما به ایران را دریافت کردند. قراردادهای گاز پرسود شدند و رنو-نیسان و پژو به طور مشترک سرمایهگذاری با خودروسازان ایرانی را تضمین نمودند.
اما در تهران ناامیدیها تشدید شد... زیرا ایران هیچگاه از مزایای اقتصادی کاملی که انتظارش را داشت بهره نبرد... چون تحریمهای حقوق بشری و تروریسم کماکان به قوت خود باقی مانده بودند. و این یعنی بسیاری شرکتها و بانکهای خارجی نسبت به سرمایهگذاری در ایران محتاطانه عمل میکردند. و بعد هم که ترامپ فروپاشی کامل توافق را موجب شد و اقتصاد را خفه کرد و بساط معاهده را تنها پس از ۱۸ ماه از آغازش، به تمامی برچید.
تهران در توافق باقی ماند اما برنامههای هستهای خود را به شدت گسترش داد. سانتریفیوژهای پیشرفته را توسعه بخشید. و حالا هم به دنبال غنیسازی اورانیوم بسیار بالاتر از ۳.۶۷درصدی است که در برجام توافق شده بود... ذخایر کنونی این کشور حالا چیزی بیش از ۱۱ برابر سقف ۳۰۰ کیلوگرمی هستند که مورد توافق بود.
پس از انتخاب بایدن، در شش دور مذاکرات وین که در نیمه اول ۲۰۲۱ اتفاق افتاد، پیشرفتهایی حاصل شد. اما با روی کار آمدن رئیسی باز بنبستی پدید آمده و مواضع تهران با تیم جدیدی که روی کار آمده بود، سفت و سختتر شد.
وقتی تیم رئیسی پای میز مذاکره نشست، مطالباتی داشت که به بیان کارشناسان گرچه قابل درک است، اما تحقق همگیشان به تمامی برای واشنگتن مقدور نخواهد بود: اینکه از امریکا این تعهد را خواستهاند که هیچ دولتی در آینده این کشور به طور یکجانبه توافق را نقض نخواهد کرد. همینطور که مقامات ایرانی خواستار برداشته شدن تمامی تحریمهای اعمالشده بودند.
وقتی ایرانیها در اواسط دسامبر مذاکرات را متوقف کردند، دیپلماتهای اروپایی هشدار دادند که با وجود برخی پیشرفتهای «فنی»، «به سرعت در حال نزدیک شدن به خط پایان مذاکرات هستیم.»
کلسی داونپورت، از انجمن کنترل تسلیحات که یک سازمان غیر حزبی مستقر در ایالاتمتحده است، میگوید: «خطر این است که تهران زمان انفجار بمبی را که هر لحظه ممکن است با تصمیم واشنگتن مبنی بر منقضی شدن مهلت این کشور، به تیک و تاک بیفتد، اشتباه تخمین بزند.»
او میگوید: «مجرای گفتگو هر لحظه بیشتر در حال باریک شدن است. من فکر نمیکنم ایران به دنبال بمب هستهای باشد... این موضوع صرفاً به احتمالات برمیگردد و بازگذاردن گزینههای موجود.»
به بیان تحلیلگران ایرانی، موضع کنونی تهران این معنا را میرساند که طرفداران نظام با موفقیت کمپین «فشار حداکثری» را پشتسر میگذارند؛ حتی اگر به بهای فشار اقتصادی بالا بر دولت و شهروندان این کشور تمام شود.
مقامات حکومتی ایران با افتخار دم از «اقتصاد مقاومتی» میزنند. اقتصادی که در آن کشوری که سالها تحریم را متحمل شده است، بر تولید داخلی تأکید دارد و بر تقویت تجارتهای غیرنفتی با کشورهای مجاور. همین موضوع عزم عدهای طرفداران نظام جمهوری اسلامی را جزم کرده است که در صورت نرسیدن به توافق تا زمان مرگ و حتی در شرایط اشد تحریمها مقاومت خواهند کرد.
سعید لیلاز، اقتصاددان ایرانی میگوید: «بایدن تا وقتی به فاصلهی هر ۵۰ متر سربازی را در امتداد مرزهای متخلخل ایران مستقر نکرده باشد، قادر نخواهد بود اقتصاد این کشور را رصد کند. و این اقدام کوچکی نیست.»
اینکه آیا برجام باقی میماند یا خیر تا حد زیادی بستگی به متقاعد کردن رهبر عالی ایران دارد... اینکه ایالاتمتحده آیا به تعهداتش پایبند خواهد ماند؟
محمد صادق جوادی حصار، سیاستمدار اصلاحطلب میگوید: «در سطوح عالی نظام، میدانند که افکار عمومی ایران راهی برای خروج از این بحران میخواهند. اما به تجربه دریافتهاند که امریکاییها با یک توافق بینالملل چه میکنند. حال سؤال مشروع این است: جناب امریکا! از کجا اطمینان داشته باشیم که جمهوریخواهانی که خواستار پاره کردن توافق بودهاند، دوباره قرار نیست ازش خارج شوند. به ما یک دلیل بدهید که این توافق نیز قرار نیست در سالهای پیشرو نابود شود.»
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟